ایلیا ایلیا ، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 22 روز سن داره

طعم زندگی

و اما مشکل بزرگ من

1391/4/2 14:50
نویسنده : مامی ایلیا
210 بازدید
اشتراک گذاری

نمی دونم چی شد که یه دفعه از 3 ماهگی به بعد هر کاری می کردم شیر نمی خوردی. چقدر غصه خوردم. گریه کردم. نذر و نیاز کردم. التماس خدا رو کردم. حالا باز شیر خودم و با قاشق می خوردی ولی شیر خشک به هیچ عنوان. از همین جا بود که وزنت هم دیگه خوب بالا نرفت. و لاغر شدی. 

فقط و فقط تو خواب شیر می خوردی. منم هر دو ساعت یه بار می خوابوندمت و شیرت می دادم. چند تا متخصص و فوق تخصص بردمت ولی هیچ کدوم کار به خصوصی نکردن. فقط یکی از دکترا گفت با این علائمی که می گی احتمالا رفلاکس داره. و دارو برات شروع کرد. یه مدت دارو ها رو دادم ولی فایده نکرد. تا اینکه از چهار ماهگی با اجازه دکترا غذای کمکی و برات شروع کردم. توی فرنیت از شیر خشک ضد رفلاکس می ریختم. که اون باعث شد دیگه استفراغ نداشته باشی. ولی باعث خوب شدنت نشد. 

7 ماهگی بردمت دکتر و داروها رو دوباره شروع کردم و اینبار دکتر خارجیش و برات تجویز کرد. بالاخره 9 ماهگی یواش یواش شروع کردی به خوردن شیر تو بیداری . و دل من و پر از شادی و خوشحالی کردی. خیلی حسرت این روزا رو که شیر بخوری و داشتم...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به طعم زندگی می باشد